فیلم ساز، فیل جانستون، داستان زوجی کینه توز را که با حیوانات بیرحمانه رفتار میکنند را روایت میکند که در اصل اقتباسی از یک رمان کودکان معروف است.
در رمان کودکانه و عجیب «آقای و خانم ترشرو» اثر رولد دال، نویسنده با لذت تمام وضعیت چندش آور ریش آقای ترشرو را توصیف میکند؛ جزئیاتی مثل «پنیر سبز و کرم زده» یا «دم لیز و چرب یک ساردین کنسروی» که در آن آشیانه ی کثیف روی صورتش گیر کردهاند.

در نسخه ی کارتونی و نامعمولی از این کتاب که حالا در نتفلیکس پخش میشود، وقت خواب برای حشره هایی است که در ریش آقای ترش رو زندگی میکنند، اما لارو کوچولوی بامزه حاضر نیست به «یه قصهی معمولی و خستهکننده ی قدیمی» بسنده کند.
اینجاست که مادرش و راوی فیلم (با صدای امیلیا کلارک)، وارد عمل میشود، شاخک هایش را تکان میدهد و با خلاقیت بیشتری شروع میکند به بازآفرینی آنچه رولد دال تصور کرده بود.
هر فیلم انیمیشن کامپیوتری (بدون مینیونها!) نمیتواند از همان تیتراژ آغازین خنده دار باشد، اما «The Twits» هیچ وقتی را برای خنداندن مخاطبان هدفش تلف نمیکند، یعنی همان بچه هایی که دوست دارند شوخی های بامزه با کمی انتقاد اجتماعی ببینند.
به گزارش منبع خبر : این اثر سطحیِ نتفلیکس در اصل به عنوان یک سریال طنز (سیت کام) طراحی شده بود، اما بعداً به فیلم سینمایی تبدیل شد، چیزی که توضیح میدهد چرا شوخی هایش سریع و پشت سر هم اند، حتی اگر در دلش احساس چندانی نباشد.
کسانی که کتاب را خوانده اند فوراً متوجه میشوند که فیلم، ساختهی پرهیاهوی فیل جانستون، تنها شباهتی سطحی با منبع اصلی دارد.
و البته چطور میتوانست غیر از این باشد؟ چون داستان اصلی دال بیش از حد ساده (و بیش از حد بدذات و تند) است که بتوان بر اساسش یک فیلم کامل ساخت.
همانطور که گفتیم، «The Twits» از نظر داستانی بسیار کم مایه تر از آثار دیگر دال است، مگر اینکه منظورتان خود آقای ترشرو باشد، که حسابی شکم دار است، یا همسر زشتش که موهایی به رنگ تمیزکنندهی توالت دارد و اندامی پهن و بدفرم، شبیه شخصیت «کورتنی» در انیمیشن Paranorman کمپانی Laika، البته بعد از یک عمر چیزبرگر خوردن و ناامیدی.
جانستون به جای دیدن ضعف داستان بهعنوان مشکل، آن را فرصتی میبیند تا از این دو شخصیت دوست داشتنیِ چندشآور (با صداپیشگی جانی وگاس و مارگو مارتین دیل) روایتی تازه بسازد، روایتی که روح داستان را حفظ میکند، اما به آن اندازه غیرقابلتحمل و تاریک نیست.
به بیان دیگر، او چند درس مثبت و دلگرم کننده به داستان اضافه کرده که احتمالاً رولد دال از شنیدنشان چندشش میشد.

به جای اینکه فقط یکدیگر را دیوانه کنند (چنان که در کتاب، داستان از مجموعه ای شوخی های چندش آور تشکیل شده)، آقای و خانم ترش رو حالا هدف بزرگتری در زندگی دارند: اداره ی یک پارک تفریحی به نام «ترش لندیا»، با وسایل فرسوده و ترن هواییای به شکل رودههای انسان، توده ای درهم پیچیده از لوله های صورتی رنگ که حال هر کسی را به هم میزند.
اختراع آنها بیشتر شبیه یک تلهی مرگ است، یا حداقل راهی مطمئن برای مبتلا شدن به کزاز.
تمام این پارک با اشک های جادویی ماگل وامپ ها (موجوداتی شبیه میمون که ترش روها آنها را زندانی کرده اند و مجبورشان میکنند ساعت ها روی سرشان بایستند) کار میکند.
در کنار آن ها، موجودات بامزه ی دیگری هم هستند، مثل قورباغه ی شیرین پا (با صداپیشگی آلن تودیک) که به صورت برعکس حرف میزند.
برای مطالعه خبر کیم کارداشیان بازیگر شد؛ در فیلم «Bratz» نقش شخصیت منفی بازی میکند کلیک کنید.
جانستون و هم نویسندهاش، مگ فاورو، داستان را از انگلستان به شهری آمریکایی با نام نه چندان خوشایند «تریپروت» منتقل کرده اند و در این مسیر، مجموعه ای از شخصیت های فرعی را خلق کرده اند تا آقای و خانم ترش رو را حسابی اذیت و تحریک کنند.
با الهام از کتاب «گرینچ کریسمس را دزدید» اثر دکتر سوس، آن ها پویایی میان موجود سبز و بداخلاق آن داستان و اهالی شاد و خوش رفتار شهر «هوویل» را بازسازی کرده اند.
در این نسخه، بهجای «سیندی لو هو»، با دو یتیم به نامهای بیشا (با صداپیشگی میتری راماکریشنان) و بابسی (رایان لوپز) روبه رو هستیم که مخفیانه نقشه های ترش روها را خراب میکنند؛ در حالیکه آقای نپکین (با صداپیشگی خود جانستون) دست و پاچلفتی و ناشیانه تلاش میکند برای این بچه ها خانه ای پیدا کند.
فیلم «The Twits» همان انرژی دیوانه وار و پرجنب و جوش انیمیشن های نیکلودئون و دریم ورکز را دارد، با ترکیب رنگی پرزرق و برق صورتی و آبی و طراحی های نامتقارنِ شخصیت ها که یادآور سبک هنری هنری سلیک در استودیوی لایکا است.
فیلم حتی ترانههایی هم دارد، ساختهی دیوید برن، هرچند هیچ کدام آنقدر جذاب نیستند که بعد از پایان فیلم در ذهن بمانند.

با این حال، در جزئیات فیلم همیشه نوعی طنز نهفته است، طنزی که اغلب به سمت کثیف، بیادبانه و حتی گاهی تهوع آور میرود: از انفجار باسن ها گرفته تا گلوله های مویی زنده (موجودات جیغ زن و پشمالویی به نام «فلوربنوربلز» که توسط ماگل وامپ ها بالا آورده میشوند).
با این حال، لحن گستاخ و بیپردهی فیلم تا حد زیادی با رویکرد خودِ دال به دنیای سرگرمی کودکان همخوانی دارد، همان نگاهی که در آن ادب و نزاکت چندان اهمیتی ندارد.
این روحیه را میتوان در پوست چرک آلود و موهای ژولیدهی شخصیت ها دید، و همچنین در طراحی صحنه ی زنگ زده و فرسوده ای که یادآور گوشه های متروکه ی شهرهایی مثل دیترویت است.
در حالیکه شخصیت های اصلی با احساسات و حرکاتشان تا حدی جذاب و باورپذیر هستند، بهنظر میرسد در طراحی شخصیت های فرعی صرفه جویی شده؛ چون آنها بیشتر شبیه انسان های بی روح و نازیبای انیمیشن هایی مثل Hoodwinked! از اوایل دههی ۲۰۰۰ به نظر میرسند.
با این حال، فیلم از نظر نورپردازی و جلوه ی بصری، به شکلی هنرمندانه ساخته شده، شاید حتی آنقدر زشت نیست که باید باشد.
برای فیلمی از این جنس، داشتن وجدان اخلاقی کمی عجیب است، مخصوصاً با توجه به سرنوشتی که در کتاب برای آقای و خانم ترش رو رقم میخورد.
با این حال، جانستون راهی پیدا کرده تا چند درس زندگی را به زور در دل دنیای دال جا بدهد.
فیلم یک نکته ی روان شناسانه برای بچه های مستقل و سرسخت دارد: اینکه یاد بگیرند کمک گرفتن از دیگران نشانهی ضعف نیست.
همچنین چند نقد نسبتاً آشکار هم به رهبران دروغگو و تفرقه افکن در خود دارد.
اگر قرار باشد ترشروها The Twits نماد چیزی باشند، آن چیز نفرت از همهچیز است؛ و در این روایت، آن ها تازه وقتی روی سرشان میایستند میفهمند که با چنین نگاهی نمیتوان در دنیا موفق شد.
برای مطالعه اخبار بیشتر برروی پلیفای کلیک کنید.


دیدگاه کاربران (1 دیدگاه)